در پی حملات اخیر گروه تروریستی طالبان پاکستانی (TTP) به دیره اسماعیل خان، روابط میان افغانستان و پاکستان به شدت متشنج شده است. پاکستان، طالبان حاکم بر افغانستان را به پشتیبانی از TTP متهم میکند، در حالی که طالبان این اتهامات را رد کرده و به نوبه خود، اسلامآباد را به حمایت از داعش خراسان متهم میکنند. این وضعیت پیچیده اکنون نیازمند توجه و مداخله فوری است تا از وقوع درگیری مستقیم بین دو کشور جلوگیری شود.
در چند هفته اخیر، تنشها بین افغانستان و پاکستان به نقطه اوج خود رسیده است. حمله اخیر TTP به دیره اسماعیل خان ، نه تنها امنیت منطقهای را به خطر انداخته، بلکه بر تعاملات دیپلماتیک بین دو کشور نیز تأثیر گذاشته است. اسلامآباد طالبان را به حمایت از TTP متهم کرده است، این در حالی است که طالبان چنین اتهاماتی را رد کرده و به نوبه خود، پاکستان را به پناه دادن به عناصر داعش خراسان متهم میکند.
با توجه به این اتهامات متقابل، اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیاز به یک رویکرد دیپلماتیک و مذاکره برای حل این اختلافات و جلوگیری از تشدید تنشها وجود دارد. توافق دوحه که میان طرفین امضا شد، بهطور مستقیم به چالشهای تهدیدات تروریستی برای هر کشور از خاک دیگری رسیدگی نکرد، و اکنون زمان آن رسیده است که دو کشور این موضوع حیاتی را بهصورت دوجانبه مذاکره کنند.
در این راستا، تعهدات و تضمینهایی باید از سوی هر دو طرف ارائه شود تا از استفاده خاک خود بهعنوان پایگاه برای گروههای تروریستی علیه یکدیگر جلوگیری شود. این امر میتواند شامل مکانیسمهای نظارتی و اجرایی مؤثری باشد که اطمینان حاصل کند که هیچ یک از طرفها به گروههای تروریستی پناه یا حمایت نمیدهند.
با توجه به اینکه پاکستان سابقاً از طالبان حمایت کرده بود و اکنون با چالشهای ناشی از فعالیتهای TTP در داخل خود مواجه است، ضروری است که اسلامآباد رویکردی متعادل و منصفانه را در قبال حکومت طالبان در افغانستان اتخاذ کند. از سوی دیگر، حکومت طالبان در افغانستان نیز باید اطمینان حاصل کند که خاک این کشور بهعنوان پایگاه عملیاتی برای حملات علیه پاکستان استفاده نمیشود.
اخراج صدها هزار پناهنده افغان توسط پاکستان بهعنوان بخشی از دیپلماسی فشار، نه تنها نشاندهنده وخامت اوضاع است، بلکه نیاز به راهحل دیپلماتیک و انساندوستانه را ضروریتر میکند. این اقدامات میتوانند تنشها را تشدید کنند و به روابط دوجانبه آسیب بیشتری وارد آورند.
راهحل مؤثر این است که دو کشور بر سر میز مذاکره بنشینند و به تفاهمی دست یابند که در آن هر دو طرف تعهدات واقعی برای مقابله با گروههای تروریستی دهند و مکانیسمهای نظارتی را برای اطمینان از اجرای توافقها ایجاد کنند. این امر میتواند شامل تبادل اطلاعات اطلاعاتی، همکاریهای امنیتی، و اقدامات پیشگیرانه علیه گروههای تروریستی باشد.
بهعلاوه، جامعه بینالمللی و سازمانهای منطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و سازمان ملل متحد نیز باید در این فرآیند نقش فعالتری ایفا کنند. حمایت و میانجیگری این سازمانها میتواند به حل اختلافات کمک کند و زمینهساز ثبات و امنیت پایدار در منطقه شود.
در نهایت، راهحل دائمی و پایدار برای بحران فعلی تنها از طریق گفتگو، احترام متقابل، و تعهد به حل مسالمتآمیز اختلافات ممکن است. هر گونه اقدام نظامی یا دیپل
ماسی تنشزا تنها به تشدید بحران و افزایش ناامنی در منطقه منجر خواهد شد. در این میان، ضروری است که هر دو طرف از گفتمانهای تحریکآمیز و اقدامات یکجانبهای که میتوانند به تشدید اوضاع منجر شوند، پرهیز کنند.
بهطور خلاصه، ایجاد یک چارچوب مذاکره مشخص، که در آن هر دو طرف متعهد به همکاری برای مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت مرزی باشند، گام مهمی در جهت کاهش تنشهای فعلی خواهد بود. چنین تلاشی نیازمند حمایت بینالمللی و نظارت دقیق بر اجرای تعهدات است تا اطمینان حاصل شود که هیچ یک از طرفین به توافقات پایبند نمانده و به تحریک یا حمایت از فعالیتهای تروریستی ادامه نمیدهند.
در عین حال، مسئله پناهندگان افغان که از سوی پاکستان اخراج شدهاند، نیازمند توجه ویژه است. حل این مسئله از طریق راهحلهای انساندوستانه و با رعایت حقوق بینالمللی بشر، میتواند به کاهش تنشها و بازسازی اعتماد بین دو کشور کمک کند.
در نهایت، ایجاد فضایی برای گفتگو و همکاری بین افغانستان و پاکستان، که به حل مسائل امنیتی، پناهندگان، و تروریسم اختصاص داده شود، میتواند به ایجاد ثبات در منطقه و کاهش تهدیدات امنیتی کمک کند. این رویکرد نیازمند حمایت و تعهد هر دو کشور به یک راهحل صلحآمیز و پایدار است. تنها از طریق همکاری مستمر و سازنده، میتوان امیدوار بود که تنشهای فعلی کاهش یابند و راهی به سوی آیندهای امنتر برای هر دو کشور و منطقه باز شود.